نویسنده : نامشخص
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان :
عمارت مثل همیشه شلوغ بود و زندگی جور دیگه ای توش جریان داشت اینجا همه برای خان و خانزاده ها حتی نفس میکشیدن اینجا همه فقط درحال جلب کردن رضایت خانواده ی خان بودن بی توجه به هرکسی که توی محوطه ی عمارت بود داخل عمارت شدم با دیدن برادرکوچیکترم که طبق معمول مشغول صحبت با یکی از رعیتها بود سری برای سلام تکون دادم و ازش فاصله گرفتم..
این آدم انگار اصلا خانزاده نبود وخون خان توی رگهاش جریان نداشت بیشتر وقتشو با رعیتهای و مشکلات ریز و درشتشون سپری میکرد برعکس من بیشتر طول هفته رو توی شهر بودم و به کارای خان رسیدگی میکردم به سمت اتاقم رفتم و توی مسیر از سودابه میز غذای مفصلی خواستم چشمی گفت و به سرعت به سمت اشپزخونه رفت وارد اتاق شدم و کتم و از تنم در اوردم …
قیمت جلد اول و دوم با هم ۱۵ هزار تومان میباشد
پس از واریز لینک دانلود در اخیتار شما قرار میگیرد
شماره تماس با ما پس از خرید : ۰۹۳۳۶۲۸۴۲۴۰
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط موزیک پارس
رمان خوبی بود مدیر سایت ممنون بخاطر سایت خوبتون ☆☆☆☆☆
سلام و خسته نباشید
میخواستم بدونم این پایان رمان ملکه کوچک هستش؟؟؟
چون هم اخر رمان پایان ننوشته هو اینکه اخرش جوری نوشته شده که انگار ادامه خواهد داشت ودرکل داستانش هم به پایان نرسیده.ممنون میشم اگه راهنماییم کنین
سلام بله جلد دومش هستش و جلد سوم در حال تایپ میباشد
بسیار رمان جالبی هست
فقط از رو کفته قبلیتون
جلد سومش هم میخواین مناشر کنین و در حال تایپ هست
فقط میخواستم بدونم در جلد سوم داستان هیوا تموم میشه
و میخواستم بدونم چقدر دیگه باید منتظر باشیم تا انتشار پیدا کنه
این رمان خیلی تناقض داره..اولا اینکه زمان ارباب رعیتی دردهه چهل کم کم برداشته شد ودوم اینکه دراون زمان موبایل واون ماشینای مدل بالا وجودنداشت پس رمان بدون توجه به این چیزا رمان تقریبا تاریخی نوشتند که هردوزمان حال وگذشته رو باهم قاطی کردند آدم نمیدونه درحاله یاگذشته…..
ببخشید میشه لینک کانالش رو هم بگذارید
لطفا جلد دوم و سومش را بزارین