اسکین 98 » دانلود رمان آمین اثر سحر ممبنی

دانلود رمان آمین اثر سحر ممبنی

دانلود رمان آمین اثر سحر ممبنی

دانلود رمان آمین اثر سحر ممبنی pdf

نام رمان : آمین

نویسنده : سحر ممبنی

موضوع رمان : اجتماعی ، عاشقانه

کشور : ایران

تعداد صفحات : 1392

خلاصه رمان :

داستان زندگـی طلوع که در خردسالی شاهد مرگ دردناک مادرش بوده، پدرش با ازدواج مجدد تصمیـم میگیرد نام او را در شناسامه همسر جدیدش شورانگـیز ثبت کند، اکنون 20 سال گذشـته و آمین فرزند شـورانگیز به او ابراز علاقه نشـان می دهد و این درحالیست که طلوع او را برادر خود مـی داند و خودش عاشـق کارگردان تئاتر …

مقدمه رمان آمین : 

صدای زنگ خانه از هزار سو آمد و دوبار پشت سر هم توی سـرش پیچید … دستهایش را روی گوشها فشرد و جیغ زد: بس کن … بسه … صدا محو شد و چشمهایش دوباره روی هم افتاد … اما تمامی نداشت کسی دستش را روی شاسی زنگ گذاشته و خیال برداشتن نداشت .. چشم باز کرد اعداد ساعـت دیواری مدور دنبال هم می دویدند و تلاش چشمهایش برای به بند کشیدن زمان کافی نبود

موهایش را چنگ زد تلخابه ای که توی دهانش جمع شـده بود را بلعید، می خواست بلند شود نمی توانست … انوار طلایی خورشید آخرین روزهای اسفند را لعنت کرد و این بار صدای زنگ تلفن به همه صداهای دیوانه واری که توی سرش بود اضافه شد: طلوع! خوشکلم … آمین اومده دنبالت … جشن داریم یادت که نرفته! طلوع جواب بده آمـین پشت دره … این دیوانگی ها از آمین برمی آمد این که دستش را بی ملاحظه روی زنگ خانه ای بگذارد که از داخلش بی خبر است … اما واژه ی جشن، آمدن آمین را نمی توانست تحلیل کند

پراکنده بود استخوانهایش مثل اسکلتی تجزیه شده دور از فرمان های مغزش بودند … نالیـد: ستاره … درو باز کن… هیچ صدایی در خانه نبود … دستش را کشید از روی عسلی قرصش را بردارد دوباره صدای زنگ توی خانه پیچید قوطی از دستش رها شد … بالاخره خودش را جمع کرد و هر طور بود روی پاهایش ایستاد … بی آن که بخواهد تصوـیر خودش را توی آینه دید،تصویر هزار طلوعی که توی آینه ی قدی می رقصید … یادش نمی امد بلوز و شلوار صورتی گشاد را کی به تن کرده ! و چشمهایش، چشمهایش را که …

دانلود رمان آمین اثر سحر ممبنی

دیدگاه خود را بگذارید