نویسنده : نون_قاف
موضوع رمان : عاشقانه ،انتقامی،هیجانی
خلاصه رمان : دختره یه ماه از عروسیش گذشتـه ولی مـیفهمه سه ماهه حامله اس
حالا بایـد جوابه مادر و پدره مذهبیشو چجوری بده وای وای
قسمتی از رمان:
كوهيار تنها گفت :
-داداش..
-داداش و زهر مار كوهيار. ببينم چطوري مي خـواي به حاجي و مريم خانوم بگي عروس يه ماهه، سه ماهه حامله اس!
كوهيار خـواست چيزي بگـه كه خـودش زودتر گفت :
-خيلي بچه ها ٦ ماهه دنيا ميان الله يار.
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط موزیک پارس