نویسنده : شهناز محلوجیان
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان :
سرگیجه و سر درد آزارش میداد ،بغض سنگین و دردی که گلویش را گرفته بود فرصت نمیداد
نفس های تند و هیجان زده ی خودش را به حال عادی برگرداند . صدای آقا جون به شکل
گلوله های ریز با سرعت روی پرده ی گوشش میچرخید انگشتانش توان نگاه داری گوشی
تلفن را نداشت ، به دیوار تکیه داد ، آرنجش را روی صفحه ی میز زیر تلفن گذاشت و
بی رمق و التماس آمیز گفت..
رمان پیشنهادی : دانلود رمان ملکه ماه
قسمتی از رمان عشق تا ابد :
– چرا عذابم می دی ؟ خواهش می کنم ، ببین دارم التماس می کنم ، باهام حرف بزن .
گوشی تلفن را از کنار گوشش دور گرفت ، می خواست آن را روی شاسی قرار دهد ، منصرف شد دهانی گوشی را
محکم گرفت . نا راضی و پشیمان ، تند و عصبی ، با خشم دندان هایش را روی هم فشار داد . داری بهش التماس می
کنی ؟
صدای پیر مرد خسته و پشیمان را شنید :
– با تلفن نمی تونم همه چیز رو این جوری که اتفاق افتاده توضیح بدم . خواهش می کنم ، فریاد نزن ، هیچی ام نگو ،
بذار فقط من حرف بزنم .
سایه ی گنگ و محو چهره ی آقا جون روی پرده ی خیالش حرکت کرد . چشم هایش را بست و سکوت کرد .
– گوش کن به من ، نمی تونم بیام اونجا بیا تهران هر کجا که بخواهی قرار بذار بیام سراغت .
– می خوای زحمت بکشی بیای برام سوغاتی آلمان بیاری ؟ من با تو کاری ندارم و دیدنت فقط برام یه عذابه ، یه
عذاب . تو رو خدا رهایم کن .
گوشی را روی دو شاخه گذاشت و سیم آن را قط…
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط موزیک پارس