نویسنده : الناز محمدی
موضوع رمان : عاشقانه, اجتماعی
خلاصه رمان : به روز های کهنه که برمی گردی ردپایی از اشتباهات می بینیم .
اشتباهات کوچیک و بزرگی که گاهی سایه اش تا ابد دنبالمون میاد .
درست مثل سایه ی مرگ سرد و وحشت آور …
قصه ی یک زن، یک مرد، یک…
رمان پیشنهادی : دانلود رمان عشق بی صدا
قسمتی از رمان سنت شکن :
اگه مشکلی پیش نیاد ؛ نازی از طریق آژانس عموش داخل به تور برامون جا رزرو کرده .پنج روزه است وشنبه هم راهی می شیم .البته از لحاظ امنیت و قوانینش هم طبق معمول خیالتون راحت باشه-شما همیشه یکی دو روزه می رفتید النا … پنج روز زیاده . عذرخواهی کن و بگو نمی ری .
النا به شدت جا خورد اما مریم منتظر حرفی از جانب او نشد و از اتاق بیرون رفت.
النا متعجب بر جایش ایستاده بود و به درگاه در نگاه می کرد .دلیل این انقلاب ناگهانی و زیر پوستی مادر را نمی فهمید .دنبال بهانه ای برای این تغییر بود که دست پدر روی شانه اش نشست و چرخید :
– چیزی شده بابا ؟
محسن لبخند زد :
نه عزیزم . مادرتو که می شناسی . یه کم حساسه .
– اگه بگه نرو ، نمیرم .
محسن دست به صورت او کشید و گفت :– تو بلیطتو رزرو کن اگر نشد نهایتا به گزینه ی کنسل شدن می مونه .
با این که توی ذوق دختر جوان خورد اما لبخند کمرنگی زد و بیرون رفت.نگاه محسن داخل نشیمن چرخید و مریم را روی کاناپه مقابل تلویزیون دید. به طرفش رفت. چشم های مریم مات صفحه تلویزیون بود. مثل همیشه که روزگار مسائلی را به رویش می آورد و این که همه چیز قابل فراموش شدن نیست …
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط موزیک پارس
خوب بود