دانلود رمان فکر هدیه از نازنین 87

نویسنده : نازنین 87
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان : وقتی چمدان صورتی رنگ هدیه رو توی صندوق ماشینم میذاشتم هنوز مردد و هراسون کنار در حیاط ایستاده بود نگاهش کردم اما عمدا نگاهشو از من می دزدید از حرص و عصبانیت تمام تنم می لرزید دستام یخ زده بود و نمی تونستم سوییچ ماشین رو جا بزنم . بابا که کنارم نشست هدیه هم جرات کرد تا روی صندلی عقب بشینه .
خودش خوب می دونست چقدر عصبانی ام ،قبلا بهش گفته بودم ،گفته بودم حق نداره برگرده شیراز اما اون عمدا شیراز رو برای تحصیل انتخاب کرد
دیدگاه خود را بگذارید