نویسنده : پرستو. س
موضوع رمان : عاشقانه ،تخیلی ،زارآلود
خلاصه رمان :
از صندوقچه ای پوسیده بیرون کشیده اند با وحشت از خواب پریدم … دوباره همون خواب بود … من روی تختی با ساتن سرخ و مردی که تو تاریکی به سمتم می اومد … صورت مثل همیشه تو تاریکی دیده نمیشد … فقط صداش بود که میگفت: بالاخره مال من شدی … هر بار وقتی لمسم میکرد از خواب میپریدم … اما انگار رد دستش رو تنم و ترسی که از این مرد کل وجودمو سرد میکرد واقعی بود!
انقدر این خواب رو دیده بودم که دیگه مثل واقعیت شده بود … به تقویم نگاه کردم … این ماه زودتر از همیشه به سراغم اومده بود …از تختم بلند شدمو و پرده پنجره رو کنار زدم … کاش میدونستم این کیه که منتظر منه …
۱۵ سال قبل: پرده اتاقشو کشیدم و برگشتم سمتش … حالا برو رو تختت دراز بکش تا برات کتاب بخونم … چشم … اینو گفت و سریع رفت زیر پتوی کوچیکش و با ذوق گفت: میشه امشب برام داستان پادشاه سایه ها رو بگی؟ … خندیدم و کنار تختش نشستم … عجیب بود … بین این همه کتاب و داستان … فقط عاشق این داستان بود …
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط موزیک پارس